همایش بینالمللی جهان عاری از خشونت در اندیشههای امام خمینی(ره)در کتابخانه ملی فرصتی فراهم آورد تا یک بعد مهم از وجوه وابعاد گوناگون بنیانگذار جمهوری اسلامی در معرض روشنگری یار امام، آیتالله هاشمی و یادگار امام، حجتالاسلام سید حسن خمینی و برخی از مدعوین خارجی مراسم قرارگیرد. آرمان جهان عاری از خشونت به همان میزان که در بطن تعالیم اسلامی ودر شیوههای مبارزاتی انقلاب اسلامی حضوری انکار ناپذیر دارد،از سوی دشمنان این انقلاب واین ملت همواره در معرض انکار بوده وسخن بیراهی نگفته ایم اگر مدعی شویم امروزه جوهر اصلی تهاجم صهیونیستی علیه ماهیت انقلاب اسلامی و جمهوری برخاسته از آن ریشه در همین انکار و تحریف دارد. از سوی دیگر «اسلام شناسی» به گونهای که برخی شرق شناسهای غرض ورز و استعماری مدعی آن بوده و اسلام را به شکل دینی سرشار از خشونت وجنگ طلبی معرفی میکنند در برخی موارد با آن نوع «اسلام» که عدهای دیگر مدعی شناخت وترویج آن هستند، همپوشانیهای انکار ناپذیری دارد. امام خمینی(ره) بصیرت حکیمانهای علیه هر دو جنبه این تحریف و تقلیل اسلام به یک دین صرفاً معنوی و «آن جهانی» یا بالعکس، دینی مادی وجنگ طلبانه وکشور گستر داشته و فرمودهاند:
«یک مدت زیادی گرفتار عرفا بودیم، اسلام گرفتار عرفا بود. آنها خدمتشان خوب بود؛ اما گرفتاری برای این بود که همه چیز را برمیگردانند به آن ور. هر آیهای دستشان میآمد میرفت آن طرف. مثل تفسیر ملا عبدالرزاق. خب بسیار مرد دانشمندی، بسیار مرد با فضیلتی [است] اما همه قرآن را برگردانده به آن طرف؛ کانه قرآن با این کارها کار ندارد. یک وقت هم گرفتار شدیم به یک دسته دیگری که همه معنویات را برمیگردانند به این، اصلاً به معنویات کار ندارند؛ کانه اسلام آمده برای اینکه [دنیا را بگیرد] اسلام هم طریقه اش مثل هیتلر که او آمد که دنیاگیری کند و کشورگشایی کند، اسلام هم آمده کشور گشایی کند! عرض میکنم هر چه مربوط به زندگی است و هر چه مربوط به طبیعت است و هرچه اینها را گرفتهاند؛ هر چه معنویات است برگرداندهاند به این طرف. بعضی از تفسیرها، بعضی از اشخاصی که میخواهند اظهار فضیلت مثلاً بکنند، ملاحظه کنید همه مسائل را برگرداندهاند به این آب و خاک؛ همه چیز را فدای حیوانیت کردهاند.» (صحیفه نور،جلد هشتم،ص 17)
نگاهی اجمالی به اوضاع و احوال مشخصی که این سخنان در دل آن شرایط بیان شده وهمچنین ترکیب خاص حضار، فهم روشن تری از مضمون رهنمودهای مذکور در اختیار میگذارد:
آنروز یعنی در آستانه نخستین نیمه شعبان پس از پیروزی انقلاب اسلامی که سخنان فوق در قالب سلسله رهنمودهای اساسی خطاب به مبلغان اسلام ایراد شده، تمامیت تقلیل ناپذیر مکتب از سوی کسانی در معرض تقلیل گرایی قرارگرفته بود که به زعم خود «پرچم اسلام راستین» را بر دوش گرفته اما عملاً کل ابعاد معنوی وسیاسی وزندگی ساز اسلام را به سلاح و به قول خودشان به «جنگ مسلحانه» تقلیل داده و صراحتاً در نوشتههای خود هر برداشتی از اسلام را که از فیلتر «مشی مبارزه مسلحانه» عبور نکرده بود فاقد صلاحیت میدانستند. امام خمینی آرمان نهایی این قبیل تقلیل گرایی و نگرش تک بعدی به اسلام را چیزی جز «کشورگشایی هیتلری» نمیداند. گذشت زمان و زوال جریانهای مشخصی که در آن ایام اسلام را به سلاح و جنگ و خشونت تقلیل میدادند از اهمیت آن نهان بینی پیامبرانه نکاسته است. زیرا امروز هم با جریانهای جدیدی مواجهیم که به شیوههای دیگری خشونت را تقدیس کرده واسلام را بدان تقلیل میدهند. از یک سو هویتهای مرگبار تروریستی که جنایات هر روزه آنان تبدیل به دستمایه و سوخت ماشین اسلام هراسی شده و از سوی دیگر رسوبات ذهنی و برجای مانده از دوران دولت قبل که همچنان جان سختی نشان میدهد و بر برخی اذهان چنان سنگینی کرده که در رفتار و گفتار خشونت بار آنان جاری میشود. همایش بینالمللی جهان عاری از خشونت در اندیشه امام خمینی(ره) از این لحاظ فرصتی ارزشمند بود برای معرفی وجه مغفول و در عین حال اساسی و بینادی نظام اسلامی که نشان میداد امام خمینی با چه دقت نظر و مهارت عملی مرزهای یک انقلاب اسلامی را از جنگ مسلحانه متمایز ساخته و همین مرزبندی در نقطه تأسیس و بنیاد انقلاب امکانی فراهم میسازد تا خشونت وجنگ را در همه اشکال آن نه یک امر ذاتی بلکه عارضی، تحمیلی وموقت بدانیم.
دقیقاً همین وجه عارضی است که از سوی رسانههای مروج اسلام هراسی وایران هراسی به شکل «وجه مسلط»، «گفتمان غالب» و «ذاتی» انقلاب عرضه و معرفی شود که اتفاقاً نمونه بارز آن در جریان بازنمایی خبری و تصویری همایش مذکور در رسانههای بیگانه و سایتهای ضد انقلابی تصویر شد. این رسانهها ذیل عنوان پوشش خبری همایش بینالمللی جهان عاری از خشونت کوشیدند تا همان پاره تصاویر و جنبههای تحریف شده و منفک از سایر ابعاد انقلاب و امام را که برخی تریبونهای رسمی به قصد تخریب چهره رقیب برجسته میکنند گزینش کرده و به شکل ماده خام تحلیلهای خود درآورند. باید این دو جریان ناهمگن اما همسو را در طاعت مشترک خودشان از قواعد خشونت وانهاد وبه این پرسش پرداخت که سلاح بنیاد نبودن وآگاهی محور بودن انقلاب اسلامی چه پیامی برای خاورمیانه ملتهب امروز دارد؟ تجربه جمهوری اسلامی در برخورد با تروریسم برانداز سالهای نخستین سالهای انقلاب، با همه کامیابیها و ناکامیها وفراز و نشیبها و خطاها و صوابهای آن این دوران رشد و برآمده سازمانهای تروریستی جهانی و خاورمیانهای چه حرفی برای گفتن دارد؟ مجادله کلامی و سپس مسلحانه «انقلابیون حرفهای» با نظام برخاسته از انقلاب اسلامی که دقیقاً مسلحانه نبودن انقلاب را نشانه «نقص»، «زوال» و حتی «توطئه امپریالیستها در نشست گوادالوپ» میدانست چگونه میتواند به کمک تاریخ نگاری نقادانه از آن دوران ثبت و به نسل کنونی منتقل شود؟ مردمی بودن انقلاب اسلامی در بدایت شکلگیری خود و در مرحله بعدی و تأسیسی نظام، نهادینه شدن این سرشت مردمی در قالب نهادهای انتخاباتی همان تضمینی نهایی و قاطعی است که به تحلیل عالمانه یادگار امام در همایش مذکور، انقلاب اسلامی را از سایر اشکال انقلابهای مشهور جهان معاصر متمایز میکند و ذاتی غیر خشونت بار بدان میبخشد. خشونت، چنانچه دبیر فاضل و فرهیخته همایش به درستی بر آن تأکید کرد «مولود زشت و زبون جهل و نادانی است و در مزبله خودحق بینی رشد میکند و اگر ما بخواهیم دنیایی عاری از خشونت داشته باشیم باید اندیشه و تفکر را به سمت عقلانیت ببریم و به دور از خود مطلق پنداری، تحمل وتولرانت را به مشی عملی خود تبدیل کنیم.»
(روزنامه ایران؛ 17 خرداد 94)