.: فرهنگ ایران :.

تغییر به حالت دسکتاپ

مصاحبه روزنامه آرمان امروز با دکتر صالحی

 

 عقلانیت اصلاح‌طلبان نوید آینده روشن را دارد

(دولت روحانی نماینده یک جناح نیست)

به تدريج به عمر دوساله دولت تدبير و اميد نزديك مي‌شويم ولي همچنان دولت در فشار و در تيررس هجمه‌هاي خاصي به‌سر مي‌برد؛ هجمه‌هايی كه اين‌بار منتقدين دولت و حتي برخي از اصلاح‌طلبان بر موضوعي دست گذاشته‌اند كه رئيس‌جمهور توجهي به افرادي كه در ستاد انتخاباتيش تلاش كردند تا وي در سكوي قدرت بنشيند، ندارد. همچنين خيلي‌ها مي‌گويند شعارهاي انتخاباتي دكتر روحاني فقط براي همان زمان بوده تا وي انتخاب شود و بعد ديگر هيچ عملي به اين شعارهاي و تعهداتي كه داده است، ندارد. در همين زمينه «آرمان» با دكتر رضا صالحي اميري، رئيس كتابخانه ملي به گفت‌وگو پرداخت كه در ادامه مي‌خوانيد (زهرا ترابی)

 

بسياري از افرادي كه در زمان انتخابات سال 92 همراه و حامي آقاي روحاني بودند گله مند هستند كه چرا آقاي رئيس‌جمهور بعد از اينكه به قدرت رسيد آنها را فراموش كرد و در تيم كاري خود جايي براي آنها در نظر نگرفت. به عنوان يكي از نزديكان رئيس‌جمهور اين انتقاد را بجا مي‌دانيد؟

آقاي دكتر روحاني به لحاظ ظرفيت‌ها و توانمندي‌هاي فردي از جمله سياست‌مداري، تجربه مديريتي و شناخت عميق از فرصت‌ها و تهديدات ملي، در طراز نمايندگي يك ملت ظاهر شدند. ايشان با اتكا به گفتمان اعتدال و بر اساس ايده فكري و برنامه مشخصي كه داشتند وارد عرصه انتخابات شدند لذا حضور ايشان در صحنه مبتني بر يك ائتلاف حزبي يا سياسي براي حضور در انتخابات نبود بلكه به عنوان يك شخصيت مستقل و با يك گفتمان معين يعني اعتدال وارد عرصه انتخابات شدند. اصلاح‌طلبان ميان كانديداي موجود گفتمان آقاي روحاني را نزديكتر به خود ديدند كه اين گفتمان مبتني بر وفاق ملي، عقلانيت سياسي، مشاركت اجتماعي و اساسا مبتني بر يك نوع رويكرد ملي كه در چارچوب منافع و مصالح كشور تعريف شده بود، شكل گرفت. اصلاح‌طلبان و بخشي از اصولگرايان معتدل به اين باور رسيدند كه گفتمان آقاي روحاني براي فضاي فعلي كشور مي‌تواند مفید باشد لذا با اين گفتمان همراهي كردند. شخصيت‌هاي بزرگ سياسي از جمله آقايان هاشمي، ناطق نوري و سيدحسن خميني كه به لحاظ گفتماني انطباق بيشتري با گفتمان آقاي روحاني داشتند از ايشان حمايت كردند. به لحاظ ظرفيت اجتماعي همه كساني كه نگران نظام، انقلاب و آينده كشور بودند، براي پايان دادن به دوران ناكارآمدي در كشور به صحنه آمدند و از آقاي دكتر روحاني حمايت كردند. در حقيقت بسياري از بزرگان، نخبگان، فرهيختگان، روحانيون و دلسوزان به‌دنبال فردی براي عبور از بحران حاكم بر كشور بودند كه آقاي دكتر روحاني را در طراز نمايندگي ملت يافتند. آقاي دكتر روحاني در يك فضاي گفتماني مبتني بر يك اجماع عمومي (و نه يك ائتلاف رسمي) در اين فضا حضور پيدا كردند و كساني كه اين تفكر را نزديك‌تر به خود مي‌ديدند به ايشان راي مثبت دادند. از ابتدا آقاي دكتر روحاني اعلام كرد كه دولت ملي تشكيل خواهد داد و دولت آقاي روحاني دولت حزبي، جناحي و گروهي نخواهد بود به همين دليل تشكيل كابينه از سوي آقاي دكتر روحاني مبتني بر معيارهايي بود كه از قبل تعريف شده بود و بر اساس آن معيارها افراد مطالعه و شناسايي شدند و در اين انتخاب شاخص تعلق جناحي فرد يك شاخص موثر نبود. بيست شاخص تعريف شده بود. از ميان شاخص‌هاي بيست‌گانه تعلق جناحي جزو اين شاخص‌ها نبود بلكه تجربه مديريتي، توانايي، دانش، همگرايي با گفتمان اعتدال، انتخاب همكاران توانمند، مقبوليت اجتماعي، سلامت مالي و اخلاقي و... معيارهاي ايشان براي افراد بود. به نظر من، آقاي روحاني به گفتمان و برنامه‌هايي كه در زمان انتخابات شعار داده بود تا به امروز وفادار است و دولت آقاي روحاني يك دولت ملي است و جناح خاصي را نمايندگي نمي‌كند.  

 

 

اما خيلي از افرادي كه در جناح اصلاح‌طلب هستند بر اين باور هستند كه آقاي روحاني افرادي كه حامي‌اش بودند را فراموش كرده است. 

به نظر من، عملكرد آقاي دكتر روحاني از جهت سياسي بيش از انتظار احزاب و جريانات سياسی و همچنين نخبگان بود. آنچه آقاي دكتر روحاني بعد از انتخابات تا به امروز به آن تاكيد دارد مي‌توانيم به حقوق شهروندي، توجه به چرخ زندگي مردم، تعامل با نظام بين‌الملل، توجه جدي به اصل توسعه اقتصادي، سياسي و آزادي‌هاي سياسي و توجه به كرامت نخبگان اشاره كرد. ايشان تا امروز به شعارها، برنامه‌ها و گفتمان‌هايشان وفادار مانده‌اند. به اعتقاد بنده، بسياري از دوستان و حتي اصلاح‌طلبان، ايشان بيش از حد انتظار ظاهر شدند. نماد آن را شما در موضوع وزارت علوم ديديد كه ايشان تا آخرين دقايق در چارچوب گفتماني خودشان مقاومت كردند و تعبيري كه آقاي رئيس‌جمهور در مجلس داشت و به آن نيز اشاره كرد اين بود كه اگر 50 نفر هم لازم باشد معرفي مي‌كند ولي از مرزهاي گفتماني خودش عقب‌نشيني نمي‌كند. اين نكته به اعتقاد من مهم است كه بايد توجه كنيم. جامعه ايران جامعه حزبي نيست؛ احزاب همسو قبل از انتخابات ائتلاف مي‌كنند و پست‌هاي مديريتي ساختار دولت بعدي را تقسيم مي‌كنند و پس از تقسيم مسئوليت‌ها، وارد صحنه مي‌شوند؛ آن تعبيري كه شما داريد ناظر بر اين است كه اگر بگوييم اصلاح‌طلبان در دولت نقششان چقدر است من مي‌توانم بگويم نقش موثري دارند. 

 

از چه لحاظ عنوان مي‌كنيد؟

بايد به اين اصل مهم توجه كنيم كه سياست آقاي دكتر روحاني مبتني بر شايسته سالاري است. اين شايسته‌سالاري ممكن است دربرگيرنده اصلاح‌طلبان يا اصولگرايان معتدل يا كارگزاران باشد. چنانكه شما هر سه تركيب را در كابينه دولت مي‌بينيد، بنابراين مرزبندي‌هاي متداولي كه در نظام‌هاي سياسي بر اساس ميزان ظرفيت اجتماعي هر جريان وجود دارد، در تقسيم پست‌هاي مديريتي سهم خواهد داشت. به اعتقاد من، آقاي دكتر روحاني كشور را از يك تونل بحران و يك مسير بسيار پيچيده عبور داده و الان كشور در يك بستر طبيعي در حال حركت است و اگر ما درارزيابي اقدامات دولت و شخص آقاي روحاني اين را بگوييم كه اگر هيچ كاري اين دولت انجام نداده باشد الا اينكه كشور را از مرز بي‌ثباتي، تخريب‌گري و نابساماني به يك ثبات و سامان نسبي رسانده است خود اين عملكرد به تنهايي مي‌تواند كارنامه موفقي به‌شمار بيايد، سخني به گزاف نگفته‌ايم. 

 

شما اعتدال را گفتمان مي‌دانيد يا يك روش؟

اعتدال، گفتمان است. در حقيقت مجموعه‌اي از شعارها كه در فرايند اجتماعي دروني شده و به عنوان يك برنامه و در سطوح نخبگان به عنوان ايده و در سطح اجتماعي به عنوان يك باور در كشور جاي مي‌گيرد و همچنين وقتي يك شعار از سطح به عمق گسترش پيدا مي‌كند، به يك گفتمان تبديل مي‌شود البته به اين نكته هم بايد توجه داشت كه در ايران همه دولت‌ها بعد از روي كار آمدن توانستند ايده‌ها و شعارها يا نگرش‌ها را تبديل به گفتمان كنند به دليل اينكه بستر و فضاي لازم براي گسترش اين گفتمان در جامعه شكل مي‌گيرد. شما دولت اول را ببينيد وقتي روي كار آمد زمان جنگ بود، ادبياتي كه انتخاب كرد مناسب با آن شرايط جامعه و همچنين در فضاي دفاع مقدس بود. در مجموع ادبيات اجتماعي، فرهنگي و سياسي آن مقطع در ذهنيت جامعه گفتمان ارزش‌ها شكل گرفت. دولت آقاي هاشمي كه تاكيد بر گفتمان سازندگي داشت در تصوير ذهني نخبگان و جامعه ابتدا در حد يك شعار بود. گفتمان توسعه و سازندگي وقتي در صحنه عيني سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي در يك پروسه شكل گرفته و تبديل به يك امر دروني در جامعه مي‌شود و در باورهاي نخبگان شكل مي‌گيرد. اين وضعيت در گفتمان اصلاحات هم صادق است و به همين ترتيب آقاي دكتر روحاني هم از همين ويژگي برخوردار است. شايد گفتمان اعتدال در يك سال و نيم قبل مفهوم روشني در جامعه ايران نداشت ولي امروز همه اقشار اجتماعي، نخبگان، فرهيختگان، دانشجويان، مديران، روحانيت و كادرهاي سياسي كشور با اين مفهوم و چارچوب آشنا هستند. من فكر مي‌كنم اين گفتمان هر روز كه مي‌گذرد تصويرهاي بهتري از خود به جامعه ارائه خواهد كرد. ويژگي‌هاي اين گفتمان عبارتند از: عقلاني بودن، اقتضايي بودن، فراگيري (موج‌آفريني)، انسجام‌بخشي، اجماع‌گرايي، واقع‌گرايي، جذابيت، پاسخگويي به مطالبات، قابليت تحقق، در چارچوب نظام بودن، در چارچوب ظرفيت نظام بودن و اميدآفريني. همچنين محورهاي اين گفتمان را مي‌توان اينگونه برشمرد: كرامت و منزلت، رضايتمندي، تنش‌زدايي، توسعه‌گرايي، توسعه اجتماعي، عدالت، قانون‌گرايي، امنيت اجتماعي، امنيت ملي، مصالح ملي، مقابله با فقر و فساد و تبعيض، معيشت و رفاه، اخلاق و تعامل جهاني. 

 

 بسياري از منتقدان دولت بر اين باور هستند كه آقاي روحاني گفتمان اعتدالي را كه در زمان انتخاب به عنوان هدف قرار داده بود تا به امروز رعايت نكرده است و فقط در حد همان شعار باقي مانده است. 

يكي از استراتژي‌ها و برنامه‌هايي كه رئيس دولت اعلام كرده بود باز كردن فضاي نقد و نقدپذيري است، بنابراين ديگران مي‌توانند هر چيزي كه تمايل دارند بيان كنند، نقد كنند و دولت هم از نقد استقبال مي‌كند. شما مراجعه‌اي مجدد به سخنراني آقاي دكتر روحاني در روز جايزه ملي و جهاني كتاب سال داشته باشيد كه تاكيد كردند از سال 94 به بهترين نقدها هم جايزه داده شود. همچنين من ايشان (منتقدان) را به مطالعه 7. جلد كتاب كه در زمينه مباني فلسفي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي اعتدال تدوين شده است دعوت مي‌كنم. آقاي دكتر روحاني در برنامه‌هاي خود رويكردهاي خود در زمينه‌هاي اجتماعي را اينگونه بيان كرده بودند: 1.ترويج، تقويت و تعميق اخلاق و آموزه‌هاي اسلام در مناسبات و روابط اجتماعي؛ 2. ايجاد توازن‌هاي ساختاري؛ 3. بازسازي سرمايه اجتماعي و تقويت توسعه مدني؛ 4. نهادينه كردن بنيان‌هاي عدالت؛ 5. رعايت حقوق شهروندي؛ 6. تقويت مشاركت اجتماعي؛ 7. تاكيد بر توسعه انساني؛ 8.مبارزه با گسترش اشكال مختلف خشونت؛ 9. مبارزه با فساد؛ 10. تقويت انسجام اجتماعي؛ 11. توجه به تحكيم بنيان خانواده؛ 12. تقويت جايگاه زنان؛ 13. تقويت توجه به جوانان؛ 14. ارتقاي پايداري زيست‌محيطي؛ 15. بهبود وضعيت ورزش كشور؛ 16. ارتقاي وضعيت رفاهي و تامين اجتماعي. ايشان همچنين رويكردهاي خود در زمينه‌هاي فرهنگي را اينگونه بيان كرده بودند: 1. اصلاح ساختار نظام مديريت فرهنگي؛ 2. رونق بخشيدن به اقتصاد فرهنگ؛ 3.تقويت تعامل فرهنگ با ساير بخش‌ها؛ 4. تعامل فرهنگ با جهان؛ 5. تقويت تشكل‌هاي فرهنگي، علمي و هنري؛ 6. تضمين عدالت فرهنگي؛ 7. تضمين آزادي‌هاي مشروع و مبتني بر تساهل و مدارا براي اصحاب فرهنگ و علم؛ 8. صيانت از باورهاي ديني؛ 9. احياي ايران فرهنگي؛ 10. تاكيد بر توسعه علمي. به نظر من، اگر منصفانه به قضاوت بنشينيم، بسياري از اين محورها تاكنون محقق شده يا اينكه دست‌كم در مسير تحقق آنها قرارگرفته‌ايم. خيلي تفاوت است بين اينكه در مسير رسيدن به يك آرمان يا هدف حركت كنيم (حتي اگر حركتمان كند باشد) و اينكه در جهت معكوس آن در حركت باشيم. معتقدم در مجموع دولت تدبير و اميد، در سال اول فعاليت خود 12 دستاورد مهم داشته است. اين دستاوردها را در سخنراني‌اي كه در نخستين سالگرد شروع به كار دولت در جمع اصحاب رسانه داشتم مطرح كردم. اين توفيق‌هاي دوازده‌گانه عبارتند از: 1.استقرار ثبات و آرامش در سطح ملي و ايجاد فضا و بستري براي تحقق برنامه‌هاي دولت در سطح ملي (در عرصه‌هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي) و تداوم ثبات و آرامش در سطح كشور. 2. حاكميت اخلاق و ساري و جاري شدن اخلاق و شئونات در همه عرصه‌ها و پرهيز جدي از بداخلاقي‌هاي گذشته. 3. استقرار نظام كارشناسي و قانوني. قانون، محور همه تحولات در دولت بوده و دولت پايبند به قانون‌مداري است و قانونمندي را ضامن تداوم حيات نظام سياسي مي‌داند. 4. استفاده از خرد جمعي در سطح جامعه. (دولت دست نياز به سوي همه فرهيختگان، نخبگان، اهل قلم و فكر و انديشه دراز كرده و استفاده از خردجمعي و ظرفيت‌هاي ملي را در اولويت برنامه‌هاي خود قرار داده است.) 5. توجه جدي به كرامت و حرمت انسان‌ها و حقوق شهروندي 6. استقرار نظام برنامه‌ريزي و ايجاد يك سازوكار جديد براي برنامه ششم (پرهيز از تصميم‌هاي سليقه‌اي، لحظه‌اي و احساسي و اخذ تمام تصميمات بر مبناي منطق و برنامه‌ريزي بلندمدت). 7. داشتن درك لازم از منافع و مصالح ملي در عرصه سياست خارجي. (دولت در يك سال گذشته به اثبات رسانده كه به‌جاي ادبيات تند، تامين منافع ملي را در قالب ديپلماسي و تعامل فرهنگي با جهان در اولويت قرار داده است). 8. تلاش براي انسجام و وحدت ملي در درون نظام با پذيرش همه سلايق سياسي (دولت با ارائه گفتمان اعتدال تلاش كرد از همه ظرفيت‌هاي ملي در عرصه مديريت و كارشناسي بهره گيرد). 9. استفاده از ظرفيت نظام كارشناسي براي توسعه ملي (دولت با علم به اينكه به‌تنهايي نمي‌تواند لكوموتيو بزرگ توسعه را به مقصد برساند، از همه نهادهاي مردمي و انجمن‌هاي علمي و... دعوت کرده و تلاش دارد در همه حوزه‌ها امور را به مردم واگذار كرده و خود تنها رسالت سياست‌گذاري را بر عهده داشته باشد.) 10.توجه اساسي به معيشت و رفاه عمومي و قرار دادن اين امر در دستور كار اصلي دولت (كاهش تورم و افزايش سطح رشد ملي نمادهاي واقعي اين حركت دولت است) . 11. توجه اساسي به حوزه فرهنگ و هنر 12. توجه اساسي به سرمايه‌هاي اجتماعي، اعتماد و رضايت مردم؛ تلاش براي مشاركت مردم و ارتقاي سرمايه‌هاي انساني در سطح ملي، توجه جدي به سرمايه‌هاي بزرگ كشور (جوانان، زنان و مردان و مجموعه شبكه‌هاي اجتماعي). 

 

 تعامل دولت و مجلس را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

به نظر من، دولت مبناي خود را بر تعامل سازنده، همكاري موثر با مجلس و قوه قضاييه قرار داده است و به شعار خودش وفادار بوده ولي واقعيت اين است كه هر كدام از قوا مرزهاي خاص خودشان را دارند و در مرزهاي خود حركت مي‌كنند. ورود قواي ديگر به مرزهاي يكديگر در حقيقت موجب اصطكاك در مرزها مي‌شود. اين حق دولت و رئيس‌جمهور است كه وزير خودش را انتخاب كند و اين هم حق مجلس است كه راي اعتماد بدهد يا ندهد اينكه چند گزينه در وزارت علوم مطرح شدند به نظر من نمايش دموكراسي در جامعه ايران است. آقاي روحاني به دليل وفاداري به شعارها و وعده‌هايي كه به مردم داده گزينه‌هايي را انتخاب كرد كه منطبق با گفتمان اعتدال باشد و در چارچوب گفتمان دولت حركت كند برخی از نمایندگان مجلس هم تمايل داشتند بخش‌هايي از گفتماني غير از گفتمان اعتدال حمايت كنند، هر دو در اين مسير مقاومت مي‌كردند. به نظر مي‌رسد، واقعيت جامعه ايران نمايش دموكراسي است. انتظار دولت از مجلس همراهي است چون دولت مسئوليت بار اجرايي كشور كه بسيار سنگين است را به عهده دارد و انتظاري كه هست اينكه همه قوا از جمله مجلس به دولت براي تحمل اين‌بار سنگين كمك كنند و سوال اساسي كه براي عده زيادي از مردم ايجاد شده است اين است كه چرا برخی از نمایندگان مجلس همراهي كامل با دولت انجام نمی‌دهند؟

 

 نظر شما چيست؟

 دو رويكرد مي‌شود به اين سوال داشت: رويكرد اول: مثبت‌نگرانه است. مجلس در مرزهاي قانوني خودش حركت مي‌كند و تصميم مي‌گيرد و نسبت به آن واكنش مي‌دهد. مجلس با لحاظ كردن واقعيتي به‌نام دولت با همه رسالت‌هاي سنگين به علاوه رئيس‌جمهوري كه از مردم راي گرفته قسم ياد كرده كه به شعارهاي خود وفادار باشد لذا انتظار تعامل بيشتري از مجلس در اين فضا وجود داشته باشد. رويكرد دوم: تحليل منفي در حقيقت تبديل مي‌شود به مناقشه دولت و مجلس كه به نفع منافع ملي كشور نيست. من فكر مي‌كنم، صحيح‌ترين تحليلي كه ما بايد به آن پايبند باشيم اين است كه مجلس و دولت در مرزهاي قانوني خودشان حركت كنند و مجلس به واقعيتي به‌نام دولت با همه سختي‌ها و مشكلاتي كه وارث خرابي‌هاي 8 سال گذشته است توجه داشته باشد. انتظار مي‌رود مجلس از دولت دو واقعيت را درك داشته باشد: يك واقعيتي به‌نام گذشته كه ما از آن به عنوان گذشته بسيار مشقت‌آور نام مي‌بريم و يك واقعيت امروز كه دولت شرايط سختي دارد و مشكلات گذشته را هموار مي‌كند و هم به نيازهاي امروز پاسخ مي‌دهد. بنابراين دولت در حقيقت دو رسالت را همزمان تعقيب مي‌كند فقط پاسخگوي برنامه‌هاي خودش نيست بلكه دولت بايد پاسخگوي خرابي‌هاي گذشته هم باشد؛ اين نگاه كمتر در برخی عزيزان مشاهده مي‌شود. 

 

دليلش را در چه مي‌بينيد؟ به خاطر اينكه هنوز نتوانستند شكست سال 92‌ خود را هضم كنند؟

من تعبير شكست را تعبير زيبايي نمي‌دانم. 

 

به هر حال كانديداي مورد نظرشان روي صندلي قدرت ننشست!

واقعيتي در جامعه ايران هست و آن اينكه جامعه ايران غير قابل پيش‌بيني است. به لحاظ تحليل اجتماعي و سياسي كه داريم اين جامعه را جامعه غير قابل پيش بيني نام مي‌نهيم. در عرصه فضاي سياسي خرداد 92 كه وارد شديم عده‌اي فكر مي‌كردند قاعده بازي سياسي در جاهاي ديگر بسته مي‌شود و آنها در آن قاعده سياسي تعريف شده‌اند و فردا به كرسي رياست‌جمهوري‌خواهند رسيد و حتي كابينه هم تعيين كرده بودند اما ما بر اين باور بوديم كه استراتژي كشور و شخص مقام معظم رهبري استراتژي مشاركت حداكثري است و نتيجه آن هر كدام از كانديداها باشند هم ايشان و هم تمام اركان به آن وفادارند. واقعيت اجتماعي اين را ثابت كرد كه اركان‌هاي كشور بدون كمترين مداخله به مشاركت حداكثري فكر مي‌كرد و ما با علم به اين مساله وارد صحنه شديم و ديديم در قاعده رقابت اين مردمند كه حق انتخاب داشتند و دارند. به لحاظ زماني هم كه با گذشت بيش از سه دهه كه ما در دهه چهارم انقلاب هستيم اين بلوغ سياسي در ساختارهاي سياسي و رجال سياسي شكل گرفت. همه بايد به قاعده بازي وفادار باشند در غير اين‌صورت ما بايد به يك اغتشاش سياسي تن بدهيم. عرصه رقابت عرصه يك دو ميداني است كه هركس ممكن است بر اساس توانايي‌هايي كه دارد زودتر به خط پايان برسد و بلافاصله بايد بقيه به او تبريك بگويند. 

 

اين عرصه رقابتي كه گفتيد مثل دو ميداني است. هر كس كه زودتر برسد برنده است و اما اين زودتر رسيدن به چه قيمتي بايد باشد؟

من در مجموع روند تحول سياسي در ايران را روند رو به تكامل مي‌بينم و واقعا هم اينگونه است. دلايل زيادي براي اين ادعا وجود دارد. ببينيد از ابتداي مسير انقلاب مشكلات زيادي داشتيم هزينه‌هاي زيادي پرداخت كرديم اما به اعتقاد من، جامعه به يك بلوغ اجتماعي و سياسي رسيده كه امروز مي‌تواند انتخاب را بدون مناقشه انجام دهد و بسيار مهم است که بلافاصله فرداي انتخابات كمترين مساله در جامعه شكل نگرفت با اينكه رقابت سنگيني بود ديديد عرصه رقابت در رياست‌جمهوري بسيار فشرده و سنگين و نزديك به‌هم بود. فرداي انتخابات جامعه آرامي داشتيم؛ مردم جشن گرفتند و بقيه كانديداها تبريك گفتند و اين نمايشي از بلوغ سياسي در جامعه ايران است. من فكر مي‌كنم، در انتخابات بعدي فرايند بهتري از انتخابات 92 خواهيم داشت. 

 

با توجه به روي كار آمدن دولت يازدهم عرصه براي طيف اصلاح‌طلبان بازتر از قبل شده است، اصلاح‌طلبان بايد چه رويكردي پيش رو بگيرند كه شكست سال 84 را نخوردند؟

من معتقدم اصلاح‌طلبان از قدرت تجزيه و تحليل فضاي سياسي و همچنين از دورانديشي سياسي برخوردار هستند. اصلاح‌طلبان به‌جاي منافع زودگذر منافع بلندمدت را انتخاب كردند. اصلاح‌طلبان به جاي تلاش براي تامين منافع فردي يا جناحي به دنبال منافع ملي هستند، نوع رفتارشان در انتخابات 92 بيانگر اين دورانديشي بود كه به‌جاي اينكه وارد عرصه رقابت شوند از كانديدايي كه به گفتمان آنها نزديكتر بود، حمايت كردند. اين عقلانيت و اين دورانديشي سياسي آينده مثبتي را در حوزه اصلاح‌طلبان نويد خواهد داد كه به جاي رقابت مستقيم وارد عرصه رقابت غير مستقيم شدند، از گفتماني كه به آنها نزديكتر است حمايت مي‌كنند چرا كه هدف بلند اصلاح‌طلبان تامين منافع و مصالح ملي است. از اين منظر رفتار اصلاح‌طلبان در خرداد 92 ناشي از يك نگرش استراتژيك و يك دورانديشي و عقلانيت مبتني بر تداوم حيات سياسي بود.

 

1388 - 1392 © تمامی حقـوق این سـایت متعلق به دکتر صالحی امیری می باشد .

بالا نسخه رومیزی